کد مطلب:326142 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:281

چهره ی مرموز
منوچهر خان معتمد الدوله ی گرجی، حاكم ارمنی نسب و ناپیدا مذهب اصفهان كه شخصیتی مرموز است، در پی فرار باب از شیراز به اصفهان، امام جمعه ی اصفهان را وا می دارد تا برادرش را به استقبال باب بفرستد و آشكارا و بی دریغ از باب حمایت می كند و حتی به خاطر شكایت مردم از این حمایت های پرسش برانگیز، آن گاه كه از پایتخت دستور می رسد تا باب را تحت الحفظ به مقر حكومت مركزی اعزام كند، بر خلاف دستور شاه، او را در قصر خورشید پنهان می كند و دختری زیباروی را هم به عقدش در می آورد و به او وعده می دهد تا تمامی ثروت خود را - كه بالغ بر چهل میلیون فرانك می شده - در اختیار باب قرار دهد و نیز او را دلخوش می كند كه میرزا آقاسی وزیر محمد شاه را از صدرات عزل می كند و شاه را هم وا می دارد تا پیرو او شود و خواهر شاه را هم به عقدش در می آورد و حتی شاهان جهان را هم مطیع و فرمان بردار او می كند و اگر هم شاه ایران زیر بار نرود، سپاهی می آراید و با شاه می جنگد. معتمد الدوله باب را امیدوار
می كند كه قادر است تا دو سال با سپاهیان شاه بجنگد [1] .

باب در آن ایام روزگار خوشی را می گذرانید اما از بخت بد باب، حاكم اصفهان مرد و ماجرای اقامت پنهان باب در عمارت خورشید، برملا شد و جانشین او به ناچار باب را به تهران فرستاد. در میانه ی راه دستور آمد كه او را به ماكو ببرند و در قلعه آن جا محبوس كنند.

[1] تلخيص تاريخ نبيل زرندي صفحه 190 و 200 و نيز: قرن بديع نوشته شوقي افندي جلد يكم صفحه 110 و 114 و نيز: تاريخ ظهور الحق نوشته ي فاضل مازندراني صفحه 93 و 105 از بخش سوم.